این روزهای رزا
فای آدم تعجب میکنه ها ! پیش به سوی مامان ... سفید برفی و هفت .... بذار دعوات کنم ! من از اولم بالش بغل میکردم . و این هم غذای رزا مامانم میگه اینجا مثل فرشته ی مهربون شدم . از خواب پاشدم پشت بابایی نشستم. ببینیم تو وبلاگمون چه خبره؟ وای بابا نخور مال منه... دست مامانم هم خوچولوئه ها چیه خوب . وایسادم! و این هم رزا و بلزش...چی بز...